امیر کوچه شیدایی و پریشانی بخوان دوباره برایم خلیل عمرانی!
هزار یوسف گم گشته در تو پنهان است تویی که ساکن آن کلبههای احزانی
بگو که کوچه پر از عطر یاکریم شده بگو که شعر بیاید به این غزلخوانی
هوای ماه محرم معطر از سیب است پس از تنفس یک عمر سیب گردانی
چقدر دست که بر سینهات نواختهای چقدر گریه فرو ریختی تو پنهانی
هنوز هُرم نفسهات داغدارترین هنوز زخم گلویت غم مسلمانی...
کنار زلزله اشک خانه داشتهای به سمت قبله دلها نماز میخوانی
دلت پر است ز اعجاز واژهها تا صبح شب سکوت زمین را بخوان چراغانی
چقدر زمزمه جاری است روی دفتر تو در این هوای گرفته ... هوای بارانی
«دلم برای تو یک ذره شد بگو» این بار به بارگاه کدامین امام مهمانی